به بچه ها گفتن، از بچه ها شنیدن - جلد ۲
مترجم:
نفیسه معتکف
امتیاز دهید
در خانه و مدرسه با کودکان چگونه سخن بگوییم تا بیاموزند...
این دو نویسندگان کتابهای پرفروش برای بهبود مهارتهای ارتباطی و برگزارکنندگان کارگاههای «مهارتهای ارتباطی برای ساختن ارتباط بهتر بین کودکان و بزرگسالان» هستند.
هرچند ارتباط بین والدین و فرزندان امری بسیار شخصی و خصوصی است، نویسندگان کتاب معتقدند کسب مهارتهای جدید، رفتار ما را با فرزندان و خودمان تغییر خواهد داد. چرا که زندگی نمایشنامه کوتاه و شستهرفتهای نیست که حفظ و سپس اجرا شود. نمایش زندگی واقعی که کودکان هر روز ما را با آن درگیر میکنند، به ما فرصت تمرین یا تفکر احتیاطی نمیدهد. روند زندگی و کار با کودکان نیروی زیادی مطالبه میکند و آن را به تحلیل میبرد.
از این رو، نویسندگان کتاب میکوشند تا:
راهی بیابند تا انسانها احساس خوبی درباره خود داشته باشند.
بدون عیبجویی و تهمت متقابل با دیگران زندگی کنیم.
راهی بیابند تا در برابر نیازهای کودکانمان و نیازهای خودمان با احترام رفتار کنیم.
مسیر تازهای نشان دهند تا کودکانمان مسئول و دقیق بار بیایند و روش ارتباطیای به دست بیاورند که بتوانند برای بقیه عمرشان استفاده کنند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«شما میتوانید به چهار روش ممکن، نخستین کمک را به کودک آشفته خود بکنید:
با توجه و دقت کامل گوش کردن.
تایید احساساتشان با ادای کلمهای.
نامگذاری بر احساساتشان.
برآورده کردن آرزوهایشان به طور خیالی.
ولی مهمتر از گفتن هر کلمهای، طرز برخورد ماست. اگر برخورد ما با کودک بخشی از همدردی عمیق ما نباشد، کودک اظهارات ما را حمل بر دروغ خواهد کرد. کلمات ما هنگامی با احساس واقعی همدردی القا میشود که هدف آن به دست آوردن دل کودکان باشد.
از چهار روش فوق، شاید مشکلترین آنها گوش دادن به احساسات و عواطف کودکان و بیان آنها باشد... کودکان نیاز ندارند احساساتشان مورد موافقت قرار گیرد، بلکه میخواهند ما احساسات آنها را بفهمیم و آن را بپذیریم.»
بیشتر
این دو نویسندگان کتابهای پرفروش برای بهبود مهارتهای ارتباطی و برگزارکنندگان کارگاههای «مهارتهای ارتباطی برای ساختن ارتباط بهتر بین کودکان و بزرگسالان» هستند.
هرچند ارتباط بین والدین و فرزندان امری بسیار شخصی و خصوصی است، نویسندگان کتاب معتقدند کسب مهارتهای جدید، رفتار ما را با فرزندان و خودمان تغییر خواهد داد. چرا که زندگی نمایشنامه کوتاه و شستهرفتهای نیست که حفظ و سپس اجرا شود. نمایش زندگی واقعی که کودکان هر روز ما را با آن درگیر میکنند، به ما فرصت تمرین یا تفکر احتیاطی نمیدهد. روند زندگی و کار با کودکان نیروی زیادی مطالبه میکند و آن را به تحلیل میبرد.
از این رو، نویسندگان کتاب میکوشند تا:
راهی بیابند تا انسانها احساس خوبی درباره خود داشته باشند.
بدون عیبجویی و تهمت متقابل با دیگران زندگی کنیم.
راهی بیابند تا در برابر نیازهای کودکانمان و نیازهای خودمان با احترام رفتار کنیم.
مسیر تازهای نشان دهند تا کودکانمان مسئول و دقیق بار بیایند و روش ارتباطیای به دست بیاورند که بتوانند برای بقیه عمرشان استفاده کنند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«شما میتوانید به چهار روش ممکن، نخستین کمک را به کودک آشفته خود بکنید:
با توجه و دقت کامل گوش کردن.
تایید احساساتشان با ادای کلمهای.
نامگذاری بر احساساتشان.
برآورده کردن آرزوهایشان به طور خیالی.
ولی مهمتر از گفتن هر کلمهای، طرز برخورد ماست. اگر برخورد ما با کودک بخشی از همدردی عمیق ما نباشد، کودک اظهارات ما را حمل بر دروغ خواهد کرد. کلمات ما هنگامی با احساس واقعی همدردی القا میشود که هدف آن به دست آوردن دل کودکان باشد.
از چهار روش فوق، شاید مشکلترین آنها گوش دادن به احساسات و عواطف کودکان و بیان آنها باشد... کودکان نیاز ندارند احساساتشان مورد موافقت قرار گیرد، بلکه میخواهند ما احساسات آنها را بفهمیم و آن را بپذیریم.»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی به بچه ها گفتن، از بچه ها شنیدن - جلد ۲